وی که از 3ماه پیش جانشین استوارت لوی شده، این سفر را در راستای «تأکید بر اهمیت اجرای قاطعانه تحریمهای چندجانبه علیه ایران» عنوان کرده است. شورای امنیت سازمان ملل( با تصویب قطعنامه 1929 در سال گذشته) و سپس کشورهایی چون آمریکا، اتحادیه اروپایی، کانادا، هلند، استرالیا و امارات، تحریمهای یکجانبهای را علیه ایران اعمال کردند. این رویکرد تحریمی بسیاری از کشورهای جهان علیه ایران درحالی است که این تحریمها تاکنون به نتیجه مدنظر حامیان آن نینجامیده است. یکی از عمده عوامل ناکارآمدی تحریمها علیه ایران، حجم زیاد مبادلات تجاری ایران با کشورهایی چون ترکیه و چین بهرغم فشار آمریکا و اروپاست.
بررسی وضعیت روابط تجاری ایران با کشورهای دیگر از فروردین تا دی ۱۳۸۹حاکی از آن است که چین با 16درصد پس از امارات با ۳۹درصد، دومین شریک تجاری جمهوری اسلامی در این سال بوده است. این در حالی است که حجم مبادلات تجاری ایران و چین در سال2010 با رشد 38درصدی در حدود 30میلیارد دلار اعلام شده است.
در سال2010 چین بیش از 21میلیون تن نفت از ایران وارد کرد که این رقم 8درصد نفت وارداتی چین را تشکیل میدهد. ارزش واردات نفت خام چین از ایران بالغ بر 12میلیارد دلار بوده و خرید نفت از ایران 40درصد حجم مبادلات بازرگانی دو کشور را شامل میشود. البته دو کشور درتلاشند تا با گسترش همکاریها، شتاب بیشتری به روند مناسبات خود بدهند؛ چنانکه روند روابط اقتصادی ایران با چین در سالهای اخیر سالانه بین 30 تا 50 درصد رشد داشته و درصورت تداوم روند موجود میتوان انتظار داشت که حجم مبادلات تجاری دو کشور تا سال 2015 به بیش از 50 میلیارد دلار برسد.
راهبرد دوگانه
مناسبات نزدیک ایران و چین سبب شده تا طی سالهای اخیر تعاملات دوجانبه نزدیکی بیشتری میان دو کشور پدید آورد. روابط تجاری گسترده، دیدگاه مشترک دو کشور پیرامون نفی هژمونیخواهی آمریکا و همکاریهای دوجانبه در قالب سازمان همکاریهای شانگهای، عمده عوامل این امر بودهاند، ضمن اینکه کمتر مجالی برای ظهور اختلاف میانشان فراهم است. نگرانی چین از افزایش نقش و حضور ایران در بین کشورهای آسیای مرکزی و موضعگیری ایران علیه کشتار مسلمانان ایالت سینکیانگ در شرق چین، تنها موارد معدود اختلافات دو کشور طی سالهای اخیر بوده است. چین با آگاهی از نقش، جایگاه و پایگاه ایران همواره درصدد تحکیم مناسبات با تهران برآمده است و در این راه تلاش داشته تا از اهرم حمایتهای خود در مجامع جهانی از جمهوری اسلامی، بهره گیرد.
آخرین نمونه آن نیز رأی منفی چین به قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل در تعیین گزارشگر ویژه برای رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در این کشور در 5 فروردین ماه امسال بود. همچنین یکی از دلایل کشدار شدن تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل بهعنوان یکی از اهرمهای فشار علیه برنامههای هستهای ایران، مقاومت چین در برابر دیگر کشورهای عضو این شورا بوده، چرا که پکن همواره با احتراز از راهکارهای تحریمی، بر گزینه دیپلماسی تأکید میورزد. از گذشته روسیه و چین بهعنوان حامیان سنتی برنامه هستهای ایران ضمن ادامه اصرار بر ضرورت قائل شدن فرصت بیشتر برای آزمودن تمامی ظرفیتهای دیپلماتیک در قالب گفتوگوهای هستهای، تصویب قطعنامه تنبیهی و تحریمی جدید علیه ایران را غیرمفید میخواندند.
توافق سال گذشته آمریکا و روسیه در زمینه پیمان استارت 2 و سامانه دفاع ضدموشکی در شرق اروپا و تاخیرهای تکراری روسیه در راهاندازی نیروگاه هستهای بوشهر تا حدودی همراهی روسها با تحریمها علیه ایران را بهدنبال داشت، این در حالی است که چین همراهی چندانی با اعمال تحریمها علیه ایران نشان نمیداد. افزایش حمایتهای پکن از تهران دستانداز عمدهای بر سر راه واشنگتن گشود تا در هنگامهای که مسکو حاضر به همراهی با رویکرد تحریمی شد، این پکن باشد که پیوندهای دیپلماتیک خود را با تهران در میز هستهای محکمتر کرده و این رویکرد را با بن بست مواجه سازد. البته این مسئلهای موقتی جلوه مینمود، چرا که همکاری چین با آمریکا همواره در ماتریسی از تعاملات روسیه با آمریکا قابل تعریف است.
به این شکل که تناوب سینوسی مناسبات روسیه به شکلی بسامدگونه بر تعاملات چین و آمریکا هم تأثیرگذار است، از اینرو پیشبینی میشد که دیر یا زود چین هم به همان مسیر روسیه برود، اما زمان آن مشخص نبود؛ امری که در نهایت در قالب قطعنامه 1929 محقق شد. این در حالی است که با توجه به رویکرد کلان اقتصادی و بازرگانی چین نسبت به کشورهای دیگر، میتوان دلایل مخالفت چین با تحریم ایران را بیشتر درک کرد. چین نه تنها نسبت به ایران که در مورد دیگر کشورها هم تمایلی به استفاده از گزینه تنبیهی و تحریمهای تجاری و بازرگانی ندارد، چرا که این راهبرد بیش از همه به اقتصاد این کشور با نرخ رشد اقتصادی 2 رقمی ضرر میرساند. بر این مبنا چین تاکنون کمتر به ردیفها و ترتیبات تحریمی قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران پایبند بوده و بخش عمدهای از مفاد قطعنامهها را با سیاستهای تعدیل بازرگانی زیر پا گذاشته است. با وجود حمایتهای پیدا و پنهان چین از ایران، اما این کشور در تدوین و صدور قطعنامههای شورای امنیت و شورای حکام علیه تهران همواره پیشگام بوده و جایی ثابت در دیپلماسی تهاجمی غرب علیه ایران دارد. چین تاکنون به هیچگاه برای بلوکه کردن قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل از حق وتوی خود استفاده نکرده و به هر 5قطعنامه تصویبی این شورا از نوامبر 2003 علیه برنامه هستهای ایران تاکنون رأی مثبت داده است.
تلاش برای جدایی
آمریکا کشورهای عربی را ترغیب میکند تا با افزایش فروش نفت خود به چین، وابستگی پکن به نفت وارداتی از ایران را کاهش داده و زمینه را برای اعمال تحریمها علیه ایران آماده سازند. این استراتژی آمریکا در آغاز با اقبال روبهرو شده و در نخستین گام، امارات موافقت خود را در افزایش صادرات نفت به چین اعلام کرد و این کشور در 6 ماه آینده صادرات نفت خود به چین را روزانه بین ۱۵۰ تا ۲۰۰هزار بشکه در روز افزایش خواهد داد. در این میان عربستان که بخش قابل ملاحظهای از تسلیحات، مواد طبیعی و مصرفی خود را از چین وارد میکند، میداند که بهعنوان یک اهرم تاثیرگذار میتواند از نفوذ خود برای دوری جستن چین از ایران استفاده کند. آمریکا نیز در همکاری با عربستان درصدد افزایش میزان صادرات نفت به چین با هدف کنار گذاشتن ایران از محاسبات راهبردی پکن است.
این رویکرد آمریکا نیز با هدف فاصلهانداختن بین ایران و چین و جلب حمایت این کشور از تحریمها علیه جمهوری اسلامی است؛ راهبردی که پیش از این آمریکا در مورد روسیه در پیش گرفته بود. تمرکز بیشتر آمریکا بر عملکرد شرکتهای چینی خصوصاً در حوزه انرژی سببشده تا ریسک فعالیت این شرکتها در حوزههای نفت و گاز ایران بهطور چشمگیری افزایش پیدا کند. با وجود اینکه چین تلاش دارد که موضوع پروژهها و حجم سرمایهگذاریهای شرکتهای چینی در حوزه انرژی ایران کمتر با رسانهای شدن موجبات حساسیت آمریکا و متحدانش را برانگیزد، اما این مسئله انکارناپذیر است که جای خالی شرکتها و تجهیزات آمریکایی و اروپایی تا حدود زیادی با شرکتها و تکنولوژی چینی پر شده است. حضور 166 شرکت چینی در نمایشگاه نفت و گاز ایران در سال گذشته به تنهایی نشاندهنده جای پای پررنگ در این حوزه است.
از اینرو آمریکا از سویی تلاش دارد تا با تحت فشار قراردادن چین، هزینه سرمایهگذاری و بهرهبرداری را در حوزه انرژی ایران برای این کشور افزایش داده و از سوی دیگر با همراهی عربستان و افزایش میزان صادرات نفت، این کشور را جایگزین ایران در تأمین نفت خام مورد نیاز چین کند. چین در حال حاضر نیاز به 8 میلیون بشکه نفت در روز دارد که تا پایان سال ۲۰۳۰ این میزان به ۲۰ میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت. عربستان با ۷۵۰ هزار بشکه و ایران با ۵۴۰ هزار بشکه در روز بهترتیب نخستین و دومین صادرکنندگان نفت به چین بهشمار میآیند. البته چین با قراردادهای میلیارد دلاری در میدانهای نفت و گاز ایران خصوصاً حوزه انرژی پارسجنوبی روابط اقتصادی خود را با تهران افزایش داده است. تمامی نگرانی کشورهای غربی و عربی از ایستادن چین در کنار ایران، ناقص ماندن تحریمها و استفاده احتمالی پکن از حق وتوی خود درصورت اعمال راهکاری سختگیرانهتر علیه تهران است؛ حقی که البته تاکنون چین از آن استفاده نکرده است.